من را دوباره جمع کن با من که میترسم
من را دوباره جمع کن با من که میترسم
آن نیمه ی بهتر -و یا که بدترم باشم!
یکعمر با من در قفس بودی و من غافل
حتی نشد یک لحظه با تو همقدم باشم !
باور نکن... فرقی ندارد باورت در من!
یک بار میخواهم که شکل باورم باشم
با غم تراشیدی مرا -در این دگردیسی
ـ میخواهم از جنس من خوش پیکرم باشم!
من را دوباره جمع کن با من- که می ترسم
ـ منهای(۱)شعر و دفتر اندیشه ام باشم!
٫
احمق نشو این خسته در راهی که می بینی...
بهتر نگاهم کن -ببین-شاید خودم باشم !
+ نوشته شده در یکشنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 22:5 توسط محسن کشوری
|
سلام به وبلاگ تخصصی مهندسی برق خوش آمدید